بسم الله الرحمن الریحیم
امروز خانه بودم کتاب نیمه پنهان ماه را خواندم زندگی شهید آبشناسان به روایت همسرش گیتی زنده نام بیان شده بود راستش اولش زیاد به دلم نچسبید چون بنده خدا کمی با اون چیزی که من به عنوان یک آدم خوب و شهید انتظار داشتم فرق می کرد ادامه دادم تا مجذوب کتاب شدم تا با گریه به پایان کتاب رسیدم، البته کتاب قطوری نبود، عشقی که این زن و شوهر به هم داشتند برام خیلی جالب و ستودنی بود و راهی که هر دویشان به سمت نجات پیموده بودند قشنگ بود.
همیشه فکر می کردم آدم باید یک کارهای خیلی بزگی بکنه تا الاهی بشه و رشد کنه ولی فهمیدم که نکات خیلی کوچکی اطراف ما است که به چشم نمی آید و آنقدر کوچک می باشد که اصلا آدم کسر شانش می دونه که به آنها توجه کنه ولی اصلاح این نکات کوچک در طول زندگی باعث می شود انسان خودش را به طور کلی اصلاح کند و در امتحانات بزرگ زندگی با اراده ای قوی کم نیاورد شاید به همینن دلیل آدم چندین و چند سال عمر می کند زندگی که لحظه نیست.
از طرفی هم اگر هدف دنیا را امتحان بدانیم امتحانات الاهی ناظر به رسیدن به غایت نمی باشد بلکه ناظر به مشقت فرد می باشند بعضی وقتها استقامت در این نکات کوچک مشقتش بیشتر از انجام یک کار کوتاه مدت ولی بزرگی می باشد.
این بنده خدا کار خاصی در زندگی اش نکرده بود فقط همت بزدگی در انجام کار های عادی زندگی داشته که ازش یک مرد مجاهد با اون ربته و مقام ساخت که تبدیل به یک سردار بزرگ اسلام شد.
روحش شاد و خوشا به حالش که آقایش حسین بن علی است...
- ۱ نظر
- ۲۹ آبان ۹۲ ، ۰۰:۵۴