شب تاسوعا
امشب شب تاسوعا بود رفتیم هیت حاج ماشالاه با علی و حمید واقعا امام حسین زنده کنندس از اول محرم در انتظار شت تاسوعا بودم ی حاجت دارم امید دارم حضرت عباس حاجتم بده اخه تو بچگی حضرت عباس ی حاجت بزگم داده بود، بین الحرمین خودم دیدم که قمر بنی هاشم ی نفر شفا داد و راه رفت
به نظرم روز عاشورا هر کسی ی نماینده داشت و نماینده امیر المومنین عباس بود نماینده پیغمبر علی اکبر بود و نماینده حضرت زهرا حضرت زینب بود چون عباس خصوصیاتش خیلی شبه علی علیه السلام هست
بگزریم وسط سینه زنی بود من تاسالای قبل بیشتر سینه زنی هارو نگاه می کردم و لذت می بردم چون فلسفه ای براش پیدا نمی کردم بیشتر سعی می کردم فکر کنم و اشک بریزم ولی امسال به صورت اتفاقی مجبور شدم که سینه بزنم خیلی هم سنگین دیدم بابا اینجا دیگه چه دنیاییه فکر کردم دیدم چقدر احمق بودم ما وقتی یک نفر دوست داریم سعی می کنیم با یکسری کار های نمادین این علاقه خودمون بروز بدیم بعضی وقتا با صوت میگیم دوست دارم بعضی وقتا با نگاه بعضی وقتا با هدیه و یا هر کار دیگر.
علاقه یک پیوند و علقه ای بین ما و محبوب بر قرار میکند که باعث می شود رفتار و کار های ما نیز شبیه او شود به نظرم در سینه زنی هم همین جوریه مثل اشک ریختن که یک نماده که ما پیون محبت آمیز بین خود و معشوق برقرار می کنیم که باعث دوری ما از گناه و نزدیکی ما به کار خیر همچون محبوب میشود همان جور که بیان می کند علی حبه جنه... دوست داشتن علی چون سپری ما را محافظت می کند
ما آن بزرگوار دوست داریم چون رنگ خدایی دارد و در اصل علاقه ما به او علاقه ما به خداس و باعث تقرب می شود
مسخرس در باب عشق و محبت بحث عقلی کردن
جالبه آدم وسط هیت تصور میکنه که پاک پاک شده و می تونه دیگه خوب باشه واقعا انسان از خواب غفلت بیدار میشود کمی به خودش می نگرد که کجا هست و چه کرده
امشب تو همه هیتا میگن
ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
ای اهل حرم میر علمدر نیامد
علمدار نیامد علمدار نیامد
اون حیاطی ها میگن
سقای حسین سید و سالار نیامد
علمدار نیامد علمدار نیامد
بعضی وقتا فکر می کنم اون کسی که سید الشهدا و ابوالفضل العباس نداره چی داره تو زندگی که باهاش عشق و حال کنه....
- ۹۱/۰۹/۰۴