به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است....
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز صبح از مشهد برگشتیم این سفر برگ دیگری از دفتر زندگی ام را به سمت آخر ورق زد، هر قدم در زندگی ما یعنی نزدیک تر شدن به سکوی پرش نهایی دنیا، ولی خیالی نیست « روز ها گر رفت گو رو باک نیست / تو بمان ای که همچون تو پاک نیست» عمر سرمایه ما است مهم این است که به چه اندازه برای خدا هزینه می کنی تا برایمان باقی بماند.
من انتظار این سفر را از مدت ها پیش می کشیدم هر باری که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف می شدم با خودم فکر می کردم که در آینده چه کسی رفیق و همراهم برای ادامه راه می باشد؟ در ضمن وقایع این عالم به من ثابت کرده بود که خواستگاری و تحقیقات و... همه کشک است و کار دست کس دیگری می باشد چون این قضیه آنقدر ریزه کاری متناسب با هر فرد دارد که در این فرایند قابل تشخیص نسبت بلکه در باره کلیات شخصیت هر فرد اطلاع اجمالی بدست می آید و بقیه پوشیده می باشد و اصلا به ذهن نمی رسد که در موردش تحقیق کرد.
خدا را شکر....
همراه زندگی خود را مثل بسیاری از نعمت های عمرم هدیه و لطفی ای از امام هشتم می دانم ، انشاالله به یاری خدای متعال بتوانم در حفظ و ایجادی بستری برا رشد آن عزیز قدمی بردارم.
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
اگر خدا قوت دهد و وقت داشته باشم قسمت های از این دو روز را به صورت سفر نامه می نویسم.
یا علی
- ۹۲/۰۹/۱۰
of all colleagues concerning this piece of writing, while
I am also keen of getting familiarity.