معمولا وقتی صحیفه امام خمینی را مطالعه می کردم به کلمه ای بر می خوردم که یکی از پایه های نهضت امام خمینی را شکل داده بود، در صحیفه این مطلب به وضوح خودنمایی می کند که تنها قدرتی که امام جریان انقلاب را با آن جلو می برد قدرت الاهی به وسیله مردم پابرهنه بوده است این هم واضح است که منظور امام از پابرهنگان مردمی نیست که حتما پا برهنه باشند بلکه منظور امام انسان های است که تعلق به دنیا نداشته باشند که امام این قشر مردم را صاحبان اصلی انقلاب می داند و اصلی ترین وظیفه حکومت اسلامی را خدمت رسانی و تعالی این قشر می داند؛ اما یک سوال در ذهن من موجود بود که در حال حاضر این توده عظیم مردم که پیش برنده انقلاب در زمانی بوده اند کجایند؟ در حال حاضر وقتی به روستا ها و مناطق محروم سفر می کنیم به طور قالب جز افراد مسن و میان سال اثری از پابرهنگان به مفهم که امام بیان کرده است دیده نمی شود، معمولا وقتی با جوانان نقاط دور افتاده هم صجب می شوی کمتر آن صلابت و روحیه بزرگواری به چشم می خورد، واقعیت نمیدانم قضاوتم درست است یا خیر انشاالله که درست نباشد ولی مشاهداتم این را می گوید و به طور کامل دلیلی این تفاوت نگاه 180 درجه ای را نمیدانم در حال حاضر جوانان نقاط محروم بیشتر چون گدایانی منتظرند تا کمکی از ناحیه دولت به آنان برسد و این را حق خود می دانند و با افتخار طلب می کنند اما روحیه حرکت و استقامت کمتر در آنان دیده می شود شاید یک دلیل آن ماهواره باشد که نمود آن در نوع پوشش جوانان دور افتاده ترین روستا های کشور مشهود است یا شاید دلیل آن کمک های بی هدف و خالی از تربیت دولت ها به این افراد و ترغیب آنان به زندگی انگلی باشد در این میان قطعا نظام آموزش خالی از پرورش و صدا و سیما هم بی تقصیر نیستند...
به طور کلی به نظر بنده یکی از خطرات اصلی که در حال حاظر نظام الاهی جموری اسلامی ایران را تهدید می کند همین فرایدن است که قشر پابرهنه به معنی دل کنده از دنیا کاهش یافته و این قشر تبدیل به جوانان لوس با انتظارات زیاد و تحت کنترل رسانه های غربی شده اند که نمود آن در دانشگاه های کشور به ظهور رسیده است.
این تغییر طبقه اجتماعی خواه یا نا خواه به علت مدرنیته باید اتفاق می افتاد ولی ضعف ما در این بود که از تربیت روحی این قشر غافل شدیم و بیشتر مشغول رشد توان معیشتی آنان بودیم، یعنی در این برهه زمان طبقه محروم تبدیل به طبقه «بورژواز» شده است و این تغییر طبقه بسری برای پذیرش یک سبک زندگی جدید می باشد، ما از این نکته غافل بودیم و با کم کاری درآموزش و پرورش این قشربستری را برای جذب آنان به تمدن غرب بوجود آوردیم یعنی این افراد باید تحصیل می کردند و پروش می یافتند و سبک زندگی جدیدی را متناسب با طبقه جدید اجتماعی خود انتخاب می کردند ما نتوانستیم به طور کامل اسلام را متناسب با این قشر جدید حق مدار به جای تکلیف مدار تروج دهیم و در آغوش غرب قش کردند البته این گزاره به طور صد درصدی هم صادق نیست یعنی جوانانی تحصیل کرده و معتقد زیادی به صورت کیفی بوجود آمده است ولی قطعا هم کیفا و هم کما این مطلوب نظام اسلامی ما نمی باشد.
قطعا اگر در حال حاضر نظام اسلامی نبود جز اندکی در تمام دانشگاه ها ما نماز نمی خواندند مثل زمان شاه که این گونه بوده است، وقتی خاطرات محصلین مذهبی را می خوانیم این وضع به وضوح دیده می شود که کل نماز خانه دانشگاه تهران چهار یا پنج نفر بیشتر نماز خوان نداشته است یا در یک پادگان جز دو نفر کسی روزه نمی گرفته است یا...
خدا روح خمینی کبیر را قرین رحمت کند که اکثر ما در صورتی که جهاد های آن عزیز مخلص نبود الان غرق گناه و غفلت بودیم...
خدا یا ما را در زمره نا شکرین نسبت به زحمات امام و خون شهدا قرار نده که انسان های پست چنین جایگاهی را دارند....
یا علی
- ۲ نظر
- ۱۳ آذر ۹۲ ، ۱۴:۴۳