بسم الله الرحمن الرحیم
چند وقتی هست به خاطر اتفاق های مختلفی که برایم افتاده که شکر خدا مبارک بوده است زمانی برای نوشتن و به روز رسانی نداشتم امروز روز میلاد شمس الشموس حضرت رضا علیه السلام است از صبح که بیدار شدم از این بابت خوشحالم تا آخرش که ببینم چطور می شود، دیشب خانه بود دیدم اصلا این طور نمی شود که شب عید بنشینم خانه و از تلویزیون حرم امام رضا علیه السلام را نگاه کنم زنگ زدم جواد داشت می رفت هیئت، گفتم اگه حال داری بیا با هم بریم، جواد نزدیک هیئت بود ولی به خاطر ارادت قلبی که به حضرت زهرا دارد کلی راه آمد دنبالم و با هم رفتیم همون جا، مجلس خوبی بود و بانی های آن برادر انجمن بودند همین نکته باعث شد که از اول تا آخر فکرم مشغول باشد، از این که بعضی وقت ها در محافلی با عقاید دیگر شرکت می کنم راضی هستم زیرا خوب فکرم مشغول می شود، سعی می کردم تک تک حرکات آدم هایی که وارد مجلس می شوند، نکات سخنران، سرود مداح و... را دقیق زیر نظر بگیرم؛ تیپ اکثر مستمعین چه جوان و چه پیر با یک ریش پرفسوری ترتمیز به همراه لباس و ساعت گران قیمت تو چشم می خورد و در و دیوار خانه ای که مجلس در آن بود نیز با آدم صحبت می کرد...
- ۱ نظر
- ۲۷ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۱۵