بسم الله الرحمن الرحیم
أبد والله یا زهرا ما ننسی حسینا...
با بسم الله الرحمن الرحیم و خدا خافظی از پیشگاه امیر المومنین امام آسمان و زمین قدم در راهی می گذاریم که انتها و پایانش قطعه ای از بهشت حرم مولایمان حسین بن علی است...
راهی پر ماجرا و اندوه راهی پر خاطره....
اربعین که میشود، میلیونها نفر از هر گوشهی جهان رو به سوی کربلا مینهند. میلیونها نفر از عربهایی که شاید اجداد آنان در سال 61 هجری مقابل فرزند پیامبرشان ایستادند و او را با آن وضعیت فجیع به شهادت رساندند، ناله و فغان «أبد والله یا زهرا ما ننسی حسینا...» سر میدهند... اما آیا واقعا تمام زائران حسین علیهالسلام، اگر کربلای دیگری ایجاد شود، در جبههی حق خواهند بود یا از اینها، هزاران و میلیونها نفر هستند که جز شعارهای تهی، چیزی زمزمه نمیکنند و غیر از مقبره، از کربلا چیزی نمیبینند؟! آیا اگر امروز ندای حق طلبی حجت حق علیهالسلام بلند شود، زائران اباعبدالله علیهالسلام مدافع و حامی او خواهند بود یا دوباره داستان تنهایی امام حسین تکرار خواهد شد؟
عاشورا از آن جهت که بزرگترین امتحان برای همیشهی تاریخ است، همتا ندارد. بعد از چندین قرن، هنوز هم عاشورا معیار و ترازویی برای سنجش پاکی و درستی ایمانهاست؛ هنوز هم عاشورا محکی برای همگان است تا خود را بسنجند و از خود بپرسند که اگر در مهلکهای انتخاب میان مرگ و منفعت پیش آید، کدام را برخواهند گزید...
اکنون بعد از تمام سالهایی که از عاشورا گذشته است، فهم ابعاد حادثه آسان است. هر کسی میداند که چه اتفاقی رخ داده است و در دو سر آن جنگ بزرگ چه کسانی، با چه شعارها و آرمانهایی حاضر بودهاند و نهایتا پیروز داستان چه کسی بوده است. امروز دیگر انتخاب میان یزید و اباعبدالله علیهالسلام، ارزشی ندارد؛ انتخاب میان حق و باطل، زمانی که روشنایی حق ظلمت باطل را شکافته است و راه حق و باطل جداست، هنری نمیخواهد. انتخاب راه درست، وقتی ارزشمند است که در زمان صحیح باشد. سال 61 هجری، از میان آن همه مردمی که مدعی اسلام بودند و حتی از میان آن شمار بسیاری که برای حضرت نامه نوشته بودند، تنها عدهای معدود درست عمل کردند... و شمار اندکِ جبههی حق، داستان همیشهی تاریخ است... زیرا در هر حادثه، تنها عدهای که صاحب بصیرتهای پولادین هستند از لغزش مصون میمانند و راه درست را بر میگزینند...
به بیان دیگر بصیرت به این معنی است که انسان به موقع حق را تشخیص دهد و عمل کند، در طول زمان حق نمایان میشود زیرا نظام عالم بر اساس حق خلق شده است و باطل چون کفی بر روی آب است و آن چیزی که در آخر نمایان میشود حق است، ولی کسانی که به موقع حق را تشخیص دادن و به آن عمل کردند رستگارانند...
پیاده روی کربلا فرصت مناسبی است که انسان دقیق شود و فکر کند که آیا در حال حاضر هم حسینی عمل میکند یا خیر، به عاشورا چون یک جریان همیشگی نگاه میکند یا به صورت یک واقعه که سال 61 هجر اتفاق افتاده است و حال به پایان رسیده است می نگرد؟ شمر و یزید زمان خود را میشناسد یا خیر؟ آیا در حال حاضر در زمره یاران امام حسین هستیم که دین خدا را یاری دهیم یا خیر؟ و سوالات دیگری که پیاده روی کربلا زمان مناسبی برای پاسخ دادن به پاسخ دادن به آنها است.